۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

برخيز که مي‌رود زمستان /// بگشاي در سراي بستان

برخيز که مي‌رود زمستان

بگشاي در سراي بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

وين پرده بگوي تا به يک بار

زحمت ببرد ز پيش ايوان

برخيز که باد صبح نوروز

در باغچه مي‌کند گل افشان

خاموشي بلبلان مشتاق

در موسم گل ندارد امکان

آواز دهل نهان نماند

در زير گليم و عشق پنهان

بوي گل بامداد نوروز

و آواز خوش هزاردستان

بس جامه فروختست و دستار

بس خانه که سوختست و دکان

ما را سر دوست بر کنارست

آنک سر دشمنان و سندان

چشمي که به دوست برکند دوست

بر هم ننهد ز تيرباران

سعدي چو به ميوه مي‌رسد دست

سهلست جفاي بوستانبان

** ســــــعدی**

بايگانی ماهیانه irancnn

http://twitter.com/irancnn